خانه خراب
روزهایی که گذشت روزهای خیلی سختی بود برای زندگی پر از آرامش و آسایش 3 نفره مان. تقریبا 1 ماه آواره خونه های مامان ها شدیم. خونه بغلی داشت برای نوسازی آپارتمانش رو خراب میکرد و در این بین خونه ما رو هم بی نصیب نذاشت و چند جایی از آپارتمان ما رو هم خراب کرد. البته چند روز قبل از اون ما برای فرار از صداهای زیادی که داشت به خونه مامان ها رفته بودیم که روزی همسایه تماس که آوار داره رو سرمون خراب میشه!! چه ساعات بدی بود. من منتظر بودم تا آقای همسر بیاد و محمدسامی رو به آتلیه ببریم که اینطور شد. همسری رفت خونه و من خونه مامان اینا حالم خراب بود. از خونه تماس گرفت که لوله شوفاژ ترکیده و فرش رو آب گرفته و روی دیوار هم پر از ترک، بماند که چه ساعات پر ...
نویسنده :
مامان فسقلی
23:39